بسم رب الحسین
یک قطره اشک...
دو قطره اشک...
قطره قطره جمع شد اما نرسید به ارباب
تا به کی زنده بماند ماهی در فراق آب
سرزمین عشق لبریز از عطر سیب
جا مانده ام از زائران،شده ام غریب
به گمانم تبِ دوری جانم بگیرد،ای طبیب
امین یجیب مرا تو بخوان ای مجیب بن مجیب
کاش آه دلم در بین الحرمین ِ توشود مستجیب
چه کند مرغ دلم
تا دانه ای ز نگاه تو شود او را نصیب...
پی نوشت:
فاصله- فاصله -فاصله...اشک اشک اشک
کوچه کوچه ی دل در فراقت آب و جارو می شود
اظهر