یا الله
یا جواد هستم گدایت سیدی یابن الرضا
عالم امکان فدایت سیدی یا بن الرضا
قسمتم باشد اگر آیم به شهر کاظمین
می زنم بوسه به پایت سیدی یا بن الرضا
هر که در دستش بود انگشتر حرز جواد
امن او باشد خدایت سیدی یابن الرضا
تک گل باغ امامِ هشتمی ای نازنین
سائلیم اندر سرایت سیدی یابن الرضا
گرچه ام الفضل ملعونه تو را مسموم کرد
ناله زد زهرا برایت سیدی یابن الرضا
جسم مسموم تو را دشمن نهاده پشت بام
تا شود مخفی جنایت سیدی یابن الرضا
وای ازآن ساعت که جسمت شد عیان برشیعیان
گشته غوغا در عزایت سیدی یابن الرضا
روی جسمت پر گشوده فوج مرغان هوا
گشته مرغان هم نوایت سیدی یابن الرضا
تا نتابد آفتاب بر پیکرت زان بال و پر
هَبَذا بر این حمایت سیدی یابن الرضا
یادم آمد از حسین و کربلای جد تو
این چنین گشته روایت سیدی یابن الرضا
آفتاب تابیده بر نعش حسین و سایبان
گشته زلف عمه هایت سیدی یابن الرضا
جسم بی دستی فتاده در کنار علقمه
آن عموی باوفایت سیدی یابن الرضا
کودکی پای برهنه روی خاشاک می دوید
می دوید بهر شکایت سیدی یابن الرضا
پیکر اکبر مثال لاله ی پرپر بُود
دل شود خون از حکایت سیدی یابن الرضا
از ره احسان به غفاری نظر کن یا جواد
گشته محتاج و گدایت سیدی یابن الرضا
پدر اظهر