کی رود مادر ز یادم چهره ی زیبای تو
بوسه باید می زدم صبح و مسا بر پای تو
گرمی آغوش مادر را ندارد آفتاب
پرورش داده مرا آغوش خوش ماوای تو
شیره ی جان تو جان داده مرا در زندگی
زندگی ارزش ندارد در جهان منهای تو
در کنار بسترم شبها نخفتی تا سحر
می رسد در گوش من آن نغمه ی لا لای تو
از دعای مادری هرگز فراموشم مکن
چون پسندد حق دعا از روح با تقوای تو
مانده خالی جای تو در خانه ای آرام جان
دل تو را خواهد اگر دیده بیند جای تو
اندرین فانی ندانستم دریغا قدر تو
زان جهت شرمنده ام از حرمت والای تو
چشمه ی چشمان من می جوشد از داغ فراق
آتشی افکنده بر دل محنت عظمای تو
گر چه محرومی تو غفاری ز مهر مادری
او ولی رحمت برد از خالق یکتای تو
شعر :پدر اظهر
برای شادی تمام مادرانی که در قید حیات نیستند صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم