بسم رب الحسین
قرار ناگفته ای بود میان یاران
تا افطار ِ تر شدن لب های حسین
روزه ی عطش میگیریم
رسید کنار ِ علقمه
آب بود
ولی هنوز لب های برادرش خشک بود
اذان شهادتش که به گوش رسید
آبی نبود
اشک چشمان ِ برادر بود که چکید بر لبانش
افطار کرد
روزه ی آبش را...
با اشک چشم ح س ی ن
ر. غفاری
قرار ناگفته ای بود میان یاران
تا افطار ِ تر شدن لب های حسین
روزه ی عطش میگیریم
رسید کنار ِ علقمه
آب بود
ولی هنوز لب های برادرش خشک بود
اذان شهادتش که به گوش رسید
آبی نبود
اشک چشمان ِ برادر بود که چکید بر لبانش
افطار کرد
روزه ی آبش را...
با اشک چشم ح س ی ن
ر. غفاری