بسم رب الحسین
کربلا>>
حمد و سپاس بر آفریدگار حسین
و حمد و سپاس بر آفریدگارت ای دل
و حمد و حمد و حمد بر نگارنده ی جان بین این دو
کربلا>>
............................
و حال دلتنگی معنا دارد،دلتنگی از جنس دیدار،دلتنگی با طعم مرور لحظه به لحظه ی خاطرات
اصلا دلتنگی معنای دیگری ندارد ،مگر می شود ندیده دلتنگ شد،مگر می شود تصویر نداشته ات را بارها و بارها در ذهن مجسم کرد
و دست دل را گرفت و برد به قرار عاشقی
سامرا>>
اصلا مگر می شود کربلا نرفته ها دلتنگ زیارتت بشوند
اصل دلتنگی بعد از وصال است
،درست همان وقت که حسی در دلت به پرواز در بیاید و چشم دلت روبروی شش گوشه باشدواو باشد و او...
و فقط او باشد و حال خوب دلت
شش گوشه>>
حال دلت خوب است چون ح س ی ن حال دلش با خدایش خوب بود
حال دلت خوب است چون دلت آرام به منشاء آرامش خود است
حال دلت خوب است چون خوب بودن مال دل است و دل مال حسین
حال دلت خوب است چون تمام حسین شد برای خدا
بین الحرمین>>
و این ارتباط بین حال تو و دل و حسین و خدا اسرار دیدار است که می ماند بر دل هر زائر
اسراری که گفتنی نیست و نیست ،باید با تمام وجود ذره ذره اش را چشید
گنبد طلایی ارباب حسین>>
اسرار دیدار حسین را که چشیدی دلت جان تازه میگیرد ،روحت بر آستان بندگی سایه می افکند و همانجا
تمام سوءتفاهم هایت با خدا بر طرف می شود...
میبینی ارحم الراحمین بودنش را،میبینی ستار العیوب بودنش را،میبینی یحب التوابینش را...
بارگاه شاه ولایت(امیرالمومنین)>>
این آخری چقدر خوب است...چقدر خوب است یک خوبِ خوب توی بد را دوست داشته باشد
نجف اشرف>>
تویِ بدی که راه داه شدی ، توی بدی که یک خوب خلقت کردی،
توی بدی که ابتدایت خوب بود،و حال یک خوب تو را از نو دوباره
خوب میکند و تازه دوستت هم دارد،خودش فرمود ان الله یحب التوابین
محراب علی بن ابی طالب،کوفه>>
دوستش بداریم حداقل به اندازه ی تمام بدی های خودمان که او بخشید و تبدیل به حسنات کرد....>إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات
ساقی عطشان،ابالفضل العباس>>
و در قاموس هیچ عاشق و معشوقی چنین جمله ی عاشقانه ای یافت نمی شود که او به بندگانش فرمود:
لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جـمـیـعـا..................
بارگاه اباعبدالله>>
بگو اى بندگانم که زیاده بر خویشتن ستم روا داشتهاید، از رحمت الهى نومید مباشید، چرا که خداوند همه گناهان را مىبخشد،
که او آمرزگار مهربان است...
نجف،آرامگاه کمیل بن زیاد>>
آمدم از حسین بنویسم رسیدم به خدا
فهمیدم که تنها راه رسیدن به خدا محمد است و آل محمد...
(اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم)
کربلا>>
سامراءحرمین عسگرین>>