سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اظهر من الشمس

بسم رب الحسین 

دلم که به هوش آمد می نویسم، از لحظه لحظه ی دیدار می نویسم 

نفس قلم که بالا آمد از تمام زیبایی های سفر می نویسم، راستش هنوز باورش نشده، دلم را میگویم در اغماییی از جنس یک تلنگر مانده، 

طعم وصل را که چشید می نویسم از شش گوشه و روضه ها می نویسم 

اصلا می گذارمش روی برگه ی سفید تا تمام راه رفته را نگارش کند 

آنقدر بگوید تا باورش بشود که دست مهربانی از آسمان بالاخره او را 

در راهی گذاشت که ابتدایش وصف العشق است و انتهایس خود عشق 

بنویسد که نمیداند به دعای کدامیک از ستاره های آسمان ولایت راهی شده 

بنویسد ذره ای از ما رایت از الا جمیلا ی زینب را... 

بنویسد کربلا نرفته ها هنوز طعم زیبایی این دنیا را نچشیده اند... 

بنویسد طعم دیدار حسین را... 

پی نوشت :به دعای آقایم عازم کربلا شدم الحمدالله 

پی نوشت 2:اولین بار است که خوش به حال دلم شده 

پی نوشت 3:لطفا حلال کنید تمام خوب نبودن های قبل از سفر را

پی نوشت 4:حلال کنید اگر اشکالی در برگزیده شدن نوشته ها وجود داشت، تمام سعی ما دبیران رعایت قوانین مجله است،(خصوصاجناب استاد ترابی) 

پی نوشت 5:دعاگو هستم به شرط لیاقت 

یا علی 

ر.غفاری (اظهر)

23/8/95