با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+بسم رب الحسين
پسر اجازه خواست
پدر بي درنگ گفت برو
گويا بزرگش کرده بود براي *شهادت*
*پاي علي* گره خورده بود به *دلِ حسين*
حرکت نمي کرد...
با چشمانش سخن گفت با پدر
خدا ميداند چه گفت
به گمانم *اجازه ي ارباً اربا را هم از پدر گرفت*
اظهر
+بسم رب الزهرا
حسين بايد برود
مادري در آسمان ها بي تاب پسرش است
ارباب خواهرت جا مانده...
ميان حرامي ها...
خنجر و گلوي حسين(ع)
*خدا کند مادرت بشناسد تو را حسين(ع)*
اظهر
+بسم الله الرحمن الرحيم
حبيب الله رفت و به محبوب پيوست
غم عالم آمد و بر دلِ زهـرا نشست
نام يتيمي کجا و سوره ي کوثر کجا
زهرا که يتيم شد کمر آســمان شکست
اظهر
+بسم رب الحسين
تکه اي از دلِ حسين(ع)
کنار دستِ عباس(ع)
جا ماند در علقمه...
عباس حق داشت برنگردد خيمه
*تکه هاي بدنش کنار دلِ حسين(ع) بود...*
پي نوشت:روضه ي عباس را فقط حسين فهميد که فرمود کمرم شکست:'(
اظهر
+بسم رب المهدي
فصـلِ بــارشِ بــاران از چشم آسمـــــان،پاييز است
حال آنکه...
فصل فصل ِچشمـــانِ منتظران،در غيابـــِ شما
هميـــــشه پاييـــــــز است...
اظهر
+يا اباالمهدي
ديوار هاي زندان رازِ غربتش را
شنيده اند
آن دم که تسبيح مناجاتش رنگِ غم
مي گرفت و
در انتظارِ فرجِ منتظرش، دعاي فرج مي خواند
...
بعد از قامتِ نماز بستن بر پيکر پدر،
نماز غيبت خواندي!!
چقدر زود غربتت آغاز شد مولايم
اظهر