پيام
+
بسم الله الرحمن الرحيم
پر زد پدري آه...
غربت دخترش آغاز شد
روضه ي زهراي بتول ،آتش ودر ...واي مسمار شد
چاه بود و دردهاي علي ...
به گمانم آب چاه هم با اشک او همراز شد...
طشتي لاله گون... دلي پرخون...
براي خواهري چادر نماز شد...
قصه ي صبر و زينب، داغ برادر ،بعد از حسن، اعجاز شد...
اظهر

دلانه هـا مَن
92/10/10
*بنت فاطمه*اظهر
چه فيد غريبي:(
مجاورِآقا
:'(
خيال من
:( به ما تسليت نميگيد؟؟؟؟؟؟؟؟ما بيچاره ها کوچيکيم زمان جنگ نبوديم که خدمت کنيم
*بنت فاطمه*اظهر
چرا بزرگوار... منظور از همسنگر همون همبلاگيه...البته اين نوشته روي عکس بوده.
خيال من
:( تسليت
دلآرام
:'(
*بنت فاطمه*اظهر
:(