پيام
+
بسم رب المهدي
تو که ز لطفت
*پر و بالم* داده اي
در پريشان خاطري
*آرام و قرارم* داده اي
از کودکي ز مهرت *پناهم* داده اي
حال...
گشته اي ز دو ديده ام *نهان*
جمالت شده ز *منِ رو سيه* پنهان
شده ام گلي تنها...
*دور افتاده ز باغبان*
گر *نگاهي نکني* ز احوالم
مي شود *پرپر* دل و جانم...
زنده ام به *اميد* آن روز که
شبي *يوسف زهرا(س)* شود مهمانم
اظهر

* گل نرگس *
92/9/13

||عليرضا خان||
احسنت
*بنت فاطمه*اظهر
ممنون بزرگوار