پيام
+
بسم رب المعصومه...
بانوي من...
نگاهم که به گنبدت مي افتد جانم براي رسيدن به حرمت پر مي کشد...
اذن دخول را با چشماني باراني ميگيرم...
همچو پرنده اي در آسمان حرمت پرواز ميکنم...
عطر ضريحت پروبال شکسته ام را مرهم است...
هر سه شنبه ذکر يا معصومه سهم اين دل است...
هر که تورازيارت کند بهشت بر او واجب مي شود...
امابهشت من همينجاست...حرمت،حس نگاهت ...سير نميشوم از کرمت...

*بنت فاطمه*اظهر
92/2/19
mamantala
به به اظهري بالاخره شما هم مثل آقا جون شعر ميگيد . بالاخره يکي از بچه ها به آقا جون رفت و شاعر شد . خداروشکر
*بنت فاطمه*اظهر
به به مامان طلا...آقا جون کجا و من کجا...
ياسيدالکريم
نه استاد مامان طلا...آقا جون کجا و خانم اظهر کجا:)
*بنت فاطمه*اظهر
عجب...آب گل آلودو ماهيگيري تو روز روشن...:)
كانون فرهنگي شهدا
تاريخ ز تکرار خودش گريان است/ با نوح بگو که نوبت طوفان است/ از مرقد حجربن عدي فهميدم/ از چيست مزار فاطمه(س) پنهان است.
*بنت فاطمه*اظهر
:(
mamantala
واقعا آقاجونم يه عمرکه شاعر فداش بشم الهي
*بنت فاطمه*اظهر
خدا حفظش کنه...@};-