سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اظهر من الشمس

 

 

بسم رب الحسین


خورشید زندگی ام در آسمان نگاه شما طلوع میکند


عکس گنبد طلایی اربابم را 4 میخ کرده ام


درست در شرقی ترین قسمت دلم...


درآسمانی ترین نقطه ی احساسم...


دلتنگ که میشود،دلم را میگویم...


باران چشمهاست که جلا میدهد و دست نوازش میکشد روی آن


امان از چشم هایی که حسرت دیدن دارند...


اصلا چشمی که صحن و سرای تو را نبیند،نور ندارد


دو تکه ابر است...ابر پاییزی با طعم غروب


نفس نفس میزند پرواز خیالم در بین الحرمین


شده ام مسافر سرگردانی که مجنون شده بین دو بهشت


خسته از فراق لیلی...


گاه  دنبال میکند ردپای لیلی اش را در گل های نرگس جمکران 


گاه ندبه میکند غروب جمعه در سفره ی سمات...


گاه عهد عاشقی میبندد با عطر نسیم صبح گاهی


رویای شش گوشه شبنم حیات این دل است...


آرزوی زیارت جد غریب همنوا با  مهدی فاطمه ،


فصل بهار است برای بغض های پاییزی کوچه های دل


آرام میشوم حتی با نامت...حسین آرام جانم...


حتی از فاصله ای دور...


ولی به نزدیکی عدسی چشمان یه منتظر...


پی نوشت:اللهم ارزقنا زیارت الحسین فی الدنیا و شفاعت الحسین فی الآخره


اظهر