آقا جان مُحرمتان را دوست دارم ...
اصلا نشستنِ در اين حريمي كه اين همه حرمت دارد را دوست دارم ...
غمِ دلم زياد ميشود وقتي پرچمِ عزايتان همهيِ شهرم را سياه پوش ميكند،
امّا از اينكه لباسِاين روزهايم همرنگِ لباسِ اين روزهايِ مادرتان است ، حسّ ِ خوبي دارم . . .
از چله نشين ِ زيارتِ عاشورايتان شدن كلي وام مي گيرم ، كلي انرژي ؛ كلي امتياز .. براي ِ روزهايِ مبادايم ...